برانگیختنی، قابل تحریک، قابل تهییج سایر معانی: تحریک پذیر، زود انگیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مضطرب، بی قرار، بی آرام سایر معانی: پر تکان، ناراحت، پرالتهاب، ناآرام، بی تاب، بی شکیب، پویا، ماجراجو، لگام شکن، فعال، اهل عمل، ناراضی، تغییر طلب
ترسو، چموش، تغییر پذیر، لاسی، اهل حال، رم کننده سایر معانی: رموک، رمنده، بی وفا
(عامیانه) عصبی، دستپاچه، آسیمه