جنحۀ بزرگ [حقوق] جرم مهم یا نوع خطرناکی از جرم که قابل مجازات حبسِ بیش از یک سال باشد
واژههای مصوب فرهنگستان
گناه، جرم، جنایت، بزه، تبه کاری، تقصیر، بدکاری سایر معانی: بزهکاری، فژاکن، لغزش (اخلاقی)، (عامیانه) قابل تاسف، دریغ آمیز، جای تاسف [حقوق] جنایت، جرم، تبهکاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جرم مهم یا نوع خطرناکی از جرم که قابل مجازات حبسِ بیش از یک سال باشد [حقوق]