پرنده، مرغ، جوجه سایر معانی: پرنده (رده ی aves)، (عامیانه) آدم (به ویژه اگر قدری غیرعادی باشد)، (انگلیس - خودمانی) زن جوان، پرنده ی خشکی (در مقابل پرنده ی آبی: waterfowl)، کبوتر مصنوعی (در ت ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی