پر، پروبال، پرگذاردن به، با پر پوشاندن، با پر اراستن، بال دادن سایر معانی: پردار کردن، پرزدن (به چیزی)، پرسانه دار کردن، پرده دار کردن، پرآکند، پردرآوردن، از پر پوشیده شدن، (پر یا هرچیز پرما ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] زاج پرگون الف) هالوتریکیت. ب) آلونوژن.
تشک پر (آکنده از پر)، (اتحادیه های کارگری و روابط آنها با کارفرما - محدود کردن میزان تولید هر فرد یا الزام آور کردن استخدام کارگران اضافی به منظور افزودن برتعداد کارگران و ایجاد کار به طور م ...
پوشش ترک ترکی باتخته
[زمین شناسی] شکستگی پر مانند مترادف ناارجح برای ساختمان پرشکل. با وجود اینکه این اصطلاح، اولیه بوده و استفاده آن ممکن است منجر به ابهام یا درزه پر مانند شود.
[زمین شناسی] یخ پرمانند (pipkrake)
با استفاده (یا سو استفاده) از وضع پولدار شدن، حیف و میل کردن
(آرایش گیسوی زنان) برش پری
پردار، پوشیده ازپر، زودگذر، تندرو
ملخ پرّهبسته [حملونقل هوایی] ملخی که پرّههای آن را چرخاندهاند تا لبههای حمله و فرار تقریبا با خط سیر پرواز هواگَرد موازی شود و پَسار به حداقل برسد و مانع از چرخ ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] تخته مقطع ذوزنقه
[زمین شناسی] نازک شدن، پرگون شدن.