بسیار، خیلی، خیلی دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تماما، سراسر، سرتاسر، بکلی، از درون و بیرون سایر معانی: (در) سرتاسر، (در) سراسر، (در) همه ی، (در) تمام، سراسر، تماما، ازدرون وبیرون، بکلی، از همه جهت، درتمام مدت، سرتاسر [ریاضیات] سراسر، تما ...