مقدس نمایی، تقدس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایه سایر معانی: سایه دار بودن، سایه داری، مشکوکست، بی ابرویی
حقه بازی، دغل زنی سایر معانی: حقه بازی، دغل زنی