سستی، خمیدگی، افکندن، افسرده و مایوس شدن، پژمرده شدن، اب از دهان تراوش شدن سایر معانی: (گیاه) خم شدن، خمیده شدن، سرآویختن، سر به زیر افکندن، پلاسیدن، پژمردن، فرو رفتن، سرافکندن، پایین رفتن، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی