زننده، خیلی خوب، موثر، برجسته، گیرنده، قابل توجه سایر معانی: در حال اعتصاب [برق و الکترونیک] کار اندازی 1. آغاز شدن قوس الکتریکی با برخورد لحظه ای الکترودها به یکدیگر . 2. نشاندن الکتریکی پو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوش ایند، پیروز، با مسرت و خوشی سایر معانی: جذاب، گیرا، تودل برو، خوش برخورد، بانمک، خوش سیما، مناسب