مورد تمسخر همگان قرار دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روباز، بی پناه، سرد، اشکار، پدیدار، درمعر نهاده [سینما] نور دیده - نور خورده - حلقه های فیلمبرداری شده - فیلم نگاتیف / نور دیدن فیلم نگاتیف [عمران و معماری] نمایان [کوه نوردی] بی حفاظ. ...
[سینما] فیلم برداشته شده - فیلم گرفته شده
[معدن] هاله نمایان انتشاری (ژئوشیمی)
[سینما] چاپ مضاعف
[سینما] نورپردازی سوخته - فرا نوردیده - تصویر روشن - پر نور
(فیلم و غیره) زیادی در معرض نور قرار دادن، بیش از اندازه لازم در معرض نورو غیره قرار دادن، زیاد روشنایی دادن [سینما] بیش از حد نور دیدن فیلم
[معدن] هالههای نمایان برجا (ژئوشیمی)
تهمت، اتهام سایر معانی: کیفرخواست، شکایت، ادعانامه، سرزنش، ملامت، حق تهمت
پوچ، هوایی، هوا مانند، با روح، خود نما، واهی سایر معانی: در هوا، در هوای باز، در معرض نسیم، در آسمان، بسیار بالا، تخیلی، غیر ذاتی (مثل هوا)، غیر واقعی، پا در هوا، دلباز، سبک، بی غم، سر به هو ...
هجومپذیر، قابل حمله سایر معانی: هجوم پذیر، قابل حمله
در معرض خطر (یا خسارت و غیره)