انقضاء سایر معانی: پایان، اتمام، ختم، خاتمه، اختتام، سر رسید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاریخ انقضا [علوم دارویی] تاریخی که پس از آن دارو نباید مصرف شود
واژههای مصوب فرهنگستان
انقضاء، بازدم، دم براوردگی سایر معانی: نفس آخر، واپسین دم، مرگ، پایان، خاتمه، فرجام، تمام، اتمام، (قرارداد و غیره) سررسید، انقضا، زفیر، دم برآوری، هر صدایی مانند صدای بازدم: صدای h، صدای آه، ...
پایانه، ایستگاه نهایی سایر معانی: ته، نوک، پایانجا، پایانگاه، انتها، آخر، حد، مرز، ستون مرزنما، علامت مشخص کننده ی حدود و ثغور، مقصد، هدف، (انگلیس - اتوبوس و ترن و غیره) ترمینال، آخر خط، ایس ...