لیست واژه‌ها

experimental sampling distribution

[ریاضیات] توزیع نمونه ای تجربی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

experimental station

[عمران و معماری] ایستگاه آزمایش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

experimentalism

آروین گرایی، آزمایش گرایی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

experimentation

ازمایش سایر معانی: آروین گری، آزمایش گری، تجربه ی علمی (برابر با: experiment) [عمران و معماری] آزمایش [فوتبال] آزمایش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

conditions of experiments

[ریاضیات] شرط های آزمایش ها

دیکشنری انگلیسی به فارسی

design of experiment

[ریاضیات] طرح آزمایش، طراحی آزمایش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

desurfacing experiment

[آب و خاک] آزمایش های برداشت خاک سطحی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

earth radiation budget experiment or erbe or erbe

[زمین شناسی] بررسی آزمایشی تشعشعات زمین (erbe) آزمایشی برای بدست آوردن اطلاعات به منظور مطالعه میانگین تشعشعات زمین و تخمین گرادیان انتقال انرژی از استوا تا قطب. سه ماهواره در مدارهای متفاوت ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

factorial experiment

[ریاضیات] طرح فاکتوریل [آمار] آزمایش عاملی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

international road roughness experiment or irre or irre

[زمین شناسی] آزمایش بین المللی ناهمواری جاده(IRRE)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nonexperimental inference

[آمار] استنباط ناآزمایشی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nonproductive experiment

[ریاضیات] آزمایش غیر تصادفی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید