[حقوق] عقد موجل (عقدی که تعهدات موضوع آن کاملأ ایفاء نشده باشد)، عقد تدریجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] قراردادهای در دست اجرا
[حقوق] بیع موجل
(حقوق) قیم مشترک،(در مورد وصیت نامه) مجری مشترک
عامل، نماینده، مامور، وکیل، گماشته، پیشکار سایر معانی: کارگزار، امین، کنشگر، دستار، کارمند دولت، عضو سازمان دولتی، آژان، (شیمی) عامل، سازه، موجب، باعث، (عامیانه) فروشنده ی سیار، به عنوان نما ...