نرخ اضافهبار [حملونقل دریایی] قیمت تعیینشده برای هر واحد بارِ افزون بر حد مجاز
واژههای مصوب فرهنگستان
نرخ اضافهبار [گردشگری و جهانگردی] قیمت تعیینشده برای هر واحد بارِ افزون بر حد مجاز
جلو گیری، محدودیت، انحصار، تحدید، تضییق سایر معانی: واپاد، مهار کردن، محدود سازی، قید، بند، مانع، پابند، حصر، تنگنا، مرزش، تنگ مرزی، منع [حسابداری] محدودیت [عمران و معماری] برآیند [مهندسی گا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوش آیند، ناخواسته سایر معانی: ناخوش ایند