فکرنکردنی، غیرقابل فکر، غیرقابل تعمق سایر معانی: غیر ممکن، نشدنی، خارج از قوه ی تفکر و تصور، غیر قابل تصور، تصور نکردنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوش آیند، ناخواسته سایر معانی: ناخوش ایند
تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری سایر معانی: دگرسانی، وابر، جزانی، دگرش، تنوع، گوناگونی، (ریاضی) وردش، میزان تغییر، (عقربه ی قطب نما) چامگوشه (رجوع شود به: declinatio ...
روشی در مدیریت که در آن مسئولیتها و اختیار اداره طرحها و برنامهها، بهجز موارد استثنایی، به کارکنان و مدیران رده میانی واگذار میشود [مدیریت] ...
واژههای مصوب فرهنگستان