احضارکننده سایر معانی: انگیزان، فراخوانشی، یادآور، مهیج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] طرح حروف یادگاری، نوعی طراحی حروف .
دارای ایما و اشاره، تلمیحی، تلویحی، تلمیح آمیز، اشاره ای، اشارتی، اشاره دار، اشاره کننده، کنایه دار، رمزی، وابسته به ایما و اشاره، تلمیحآمیز the poetry of hafez is allusive شعر حافظ کنایی اس ...
معطر، بودار، حاکی سایر معانی: دارای بوی بخصوص، خوشبو
نماینده، نمایشگر، حاکی از، مشعر بر سایر معانی: بازنما، نمایانگر، نشان دهنده، بیانگر، نشانگر، معرف، (طرز حکومت) انتخابی، پارلمانی، دارای نمایندگان مردم، نمونه، مونه، مونه ای، نوع، وکیل (مجلس) ...