[ریاضیات] دقت تخمین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] عامل کارآیی برآورد کردن
[ریاضیات] خطای تخمین [معدن] خطای تخمین (زمین آمار)
[حسابداری] هدف برآورد
[آمار] برآورد کردن چگالی
[نفت] برآورد ذخایر
[آمار] ابعاد برخالها و برآورد
[آمار] برآورد ماکسیمم درستنمایی تعمیم یافته
[آمار] روش برآورد کردن گشتاوری تعمیم یافته
[آمار] برآورد ماکسیمم احتمال
[آمار] برآورد کردن با مینیمم فاصله
[آمار] برآورد کردن با مینیمم انحراف