مقاله، تالیف، انشاء سایر معانی: اقدام کردن به، کوشیدن، سعی کردن، امتحان کردن، امتحانا انجام دادن، جستار کردن، کوشش، پردازش (به کاری)، مبادرت، رساله، انشا (نوشته ی کوتاه که بیانگر اندیشه و سل ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقاله نویس سایر معانی: انشانویس، رساله نویس، کوشنامه نگار، کوشنامه نویس، جستاره نویس
به سبک مقاله یا رساله، کوش نامه ای، کوشنامه سان
نویسنده، مولف، مصنف، بانی، سازنده، نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن سایر معانی: نگارنده، تالیف کردن، تصنیف کردن، موجد، ابداع گر، پایه گذار، موسس، n : منصف، باعک، خالق، نیا، باعک شدن ...
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
رساله، مقاله، پایان نامه، تز سایر معانی: پایان نامه (به ویژه پایان نامه ی درجه ی دکتری) تز، ماتیکان، بحک
ازمایش، امتحان، تدبیر، تجربه، تجربه کردن، ازمایش کردن سایر معانی: آزمایش، آزمونه، آروین، آزمونگری، آزمایش کردن، مورد تجربه قرار دادن، آزمودن، امتحان کردن، رجوع شود به: experimentation، عمل [ ...
شرح، تفسیر، بیان، تقریر، عرضه، نمایشگاه سایر معانی: شرح مفصل، برون گذاشت، تفصیل، توضیح، دیماس [سینما] برخورد دراماتیک - معرفی - مقدمه چینی
تاریخچه، یادداشت، خاطره، شرح حال سایر معانی: (جمع) رویدادنامه، شرح وقایع، زندگی نامه، زیست نامه (به ویژه اگر توسط یکی از اقربای شخص نوشته شده باشد)، کارنامه(ی زندگی)، تذکره، (جمع) خود زیست ن ...
نثر، سخن منثور، به نثر دراوردن، نثر نوشتن سایر معانی: سخن ناسروده (در برابر: شعر poetry)، نثری، منثور، خسته کننده، عاری از لطف، ملال آور، به نثر نوشتن، نثر نویسی کردن، به صورت کسل کننده بیان ...
کوشش کردن، سر و دست شکسن، کوشیدن، گستردن، جد و جهد کردن نزاع کردن سایر معانی: تکاپو کردن، تلاش کردن، جد و جهد کردن، (سخت) کوشیدن، چخیدن، تقلا کردن، ستیزه کردن، ستیزیدن، پیکار کردن، مبارزه کر ...
مقاطعه کار کفن ودفن، جواب گو، کارگیر، متقبل، مسئول، متعهد سایر معانی: به عهده گیری، تقبل، (به) گردن گیری، تعهد، تضمین، قول و قرار، undertaker کسیکه کفن و دفن مرده را بعهده میگیرد، کسیکه طرح ...