علم عشق، عشق نظرى
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لقاح با خود، احتلام، تحریک خود سایر معانی: لقاح با خود، تحریک خود، احتلام
homosexual هم جنس باز
وابسته به سختینه، صلبیه ای، سختینه ای، متصلب، سختیده
عاشق پیشه، علاقمند بامور جنسی، عشقی سایر معانی: حشری، شهوتی، شهوانی
روانشناسى : شهوت گرایى
فحشاء سایر معانی: هرزگی، فسق، شهوت پرستی
هوس، شهوت جنسی، شور جنسی، تحریک شهوانی سایر معانی: (غریزه و خواسته های جنسی) شهوت جنسی، گایش خواست، جالش خواست، سپوزش خواهی، جالش نیرو [علوم دامی] تمایلات جنسی ؛ بخشی از رفتارهای تولید مثلی ...
سودایی، شهوانی، احساساتی، اتشی مزاج سایر معانی: پر احساسات، پرشور، پرسهش، پرسترسا، پر حرارت، پر اشتیاق، شهوتی، پر شهوت، زود خشم، آتشی، غیظی
هرزگی، خارش، خارشک، حکه سایر معانی: pruriency خارش
هرزه، خارش دار، کرمکی، دارای فکر شهوانی سایر معانی: شهوت انگیز، شهوتی، شهوانی، حشری، هیز
مقاربتی، جنسی، تناسلی سایر معانی: وابسته به جفت گیری، مرزی، گایشی، گشنی، وابسته به نر بودن و ماده بودن، نرینگی - مادینگی، ژادی، وابسته به الت تناسلی و جماع [بهداشت] جنسی - تناسلی ...