بنابر این، پس سایر معانی: (لاتین) بنابراین، لذا، از این روی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] ارگودیک [آمار] ارگودیک
[ریاضیات] زنجیر مارکوف ارگودیک، زنجیر مارکوف تحویل نا پذیر
(زیست شناسی) کارنگار، دستگاه سنجش قدرت کار عضلانی
(زیست شناسی) کارسنج، نیروسنج، کارسنج، ارگ سنج [برق و الکترونیک] ارگو سنج ابزاری برای اندازه گیری مقدار کار انجام شده توسط عضلات معینی از بدن در شرایط کنترل شده . [فوتبال] نیروسنج
[کامپیوتر] صفحه کلید از گونومیک .
ناخنک غلات [علوم و فنّاوری غذا] نوعی قارچ که به دانههای غلاتی مانند گندم و چاودار آسیب میرساند و برای سلامت انسان و حیوانات مضر است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ارجوت سایر معانی: (کشاورزی)، سیخک (توده ی سفت شده ی قارچ انگلی به ویژه قارچ های جنس claviceps که آفت چاودار و سایر غلاتند)، بیماری چاودار، (داروسازی) ارگوت (دارویی که از توده های سفت شده ی ا ...
سگاله، مر چاودار
(فلسفه ی دکارت) می اندیشم - بنابراین وجود دارم
خرج مایع پایدار علوم نظامى : سوخت مایع ثابت
(وابسته به واکنش های زیست شیمی که نیاز به جلب انرژی دارند مانند آنابولیزم و فوتوسنتز) کار مایه گیر (در برابر: کار مایه ساز exergonic) [شیمی] انرژی گیر، (وابسته به واکنش هاى زیست شیمی که نیاز ...