[معدن] فلوتاسیون تجمعی (فلوتاسیون)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توده شو، دارای خاصیت تراکم، متراکم
عملیات هوا ـ زمین [علوم نظامی] عملیاتی شامل جابهجایی یگانها و افراد از راه هوا استقرار زمینی آنها در مکانی جلوتر یا توزیع دورتر تدارکات از راه زمین ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[خودرو] پمپ بادی ؛ که با روغن کار می کند
راهنمای پرواز هواگرد [حملونقل هوایی] کتاب یا مجموعهای از کتابچههای راهنما شامل روالهای عادی و غیرعادی و اضطراری و بازبینهها و همچنین محدودیتها و اطلاعات ک ...
راهنمای پرواز هواگرد [علوم نظامی] کتاب یا مجموعهای از کتابچههای راهنما شامل روالهای عادی و غیرعادی و اضطراری و بازبینهها و همچنین محدودیتها و اطلاعات کارایی و ج ...
چند واژه را با یک حرف یا یک صدا آغاز کردن، همگونی آغازین داشتن (مثلا: a sweet summer season)، چند کلمه ء نزدیک بهم را با یک حرف اغاز کردن، اوردن کلمات با صدای مترادف مثل :sun the was soft wh ...
وابسته به تجانس آوایی آغازین واژه ها، دارای تجانس خطی
گیاه صبر، صبر زرد طبی (گیاه گلدانی)
دگرش پذیر سایر معانی: قابل تغییر
بطور تغییر پذیر
[برق و الکترونیک] جریان متناوب 1 فاز