[ریاضیات] شمارش سازگار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] اپراتور کنسول
[برق و الکترونیک] مولد جریان - ثابت مولدی که جریان خروجی آن علیرغم تغییرات مقاومت بار اساساً ثابت است . - مولد با جریان دایم
[برق و الکترونیک] مولد با ولتاژ ثابت
[عمران و معماری] رواداری اجرایی - رواداری ساخت
[حسابداری] عملیات در حال اجراء
[نفت] تولید پیوسته ی گاز
عملگر انقباضی [ریاضی] فرمولدار
واژههای مصوب فرهنگستان
روانشناسى : دگرسو
سلسله مراتب کنترل
[عمران و معماری] شتاب جابجایی [آب و خاک] شتاب همرفتی
[کامپیوتر] عملیات محاوره ای