تابعی که هر مقدار مفروض از اعضای یک مجموعه را به عضوی از آن نظیر کند [ریاضی]
واژههای مصوب فرهنگستان
عملی هندسی که بخشی از ساختار بلوری را بازتولید میکند [فیزیک]
هریک از عملهای جمع و تفریق و ضرب و تقسیم و به توان رساندن و استخراج ریشه [ریاضی]
فرمولدار [ریاضی]
عملگری خطی که گسترش بسته دارد [ریاضی]
عملگری که چنانچه بر سامانهای دوذرهای اثر کند، سبب مبادلۀ اسپینها و مختصههای فضایی آنها میشود [شیمی]
عملگری هرمیتی (Hermitian operator) که بر تابع موج ذره اثر میکند و ویژهمقدار آن تکانۀ قابلاندازهگیری ذره را به دست میدهد [مهندسی بسپار - تایر] ...
تبدیلی خطی بین دو فضای بُرداری نُرمدار، با این ویژگی که نگارۀ هر مجموعۀ کراندار بستار فشرده داشته باشد [ریاضی]
عملگری که اگر به تابعموج سامانهای Nذرهای اثر کند، تابعموج سامانهای 1ـ N ذرهای به دست میآید [فیزیک]
← عملگر انرژی [فیزیک]
فرمولدار [ریاضی]