[کامپیوتر] مرکز عملیات .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رمزالعمل [کامپیوتر] رمز عمل، کد عملیاتی . [برق و الکترونیک] رمز عملکرد 1. فهرستی از بخشهای عملکرد که در رمز دستورالعمل وجود دارد همراه با اسمهای عملکردهای متناظر آنها . 2. کامپیوتر تشکیل می ...
[ریاضیات] عمل گروه
دستور عملیاتی [علوم نظامی] دستوری که فرمانده به عوامل تحت فرمان خود میدهد و هدف از آن تأثیرگذاری بر اجرای عملیات است |||اختـ .دستات 1 OPORD ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شفافه عملیات [علوم نظامی] نقشهای که موقعیت و استعداد نیروهای خودی درگیر در عملیات را نشان میدهد
[برق و الکترونیک] بخش عملکرد، رمز عملکرد بخشی از دستورالعمل کامپیوتریکه معمولاًش نوع عملکردی را که باید انجام شود تعریف می کند اما مکان عملنندها را نشان نمی دهد .
[ریاضیات] نمودار فراگرد عملیاتی، نمودار فرایند عملیات، جدول اجرای عملیات [صنعت] نمودار فرآیند عملیات
[ریاضیات] علامت عمل، علامت رمز
[برق و الکترونیک] زمان عملیات زمان پس از کاربرد همزمان تما ولتاژها ی الکترود به ازای یک جریان برای رسیدن به کسری از مقدار نهایی آن .
[حسابداری] دارائیهای عملیاتی
[حسابداری] حسابرسی عملیاتی
اختلاف مدیریتی مرز [علوم سیاسی و روابط بینالملل] نوعی اختلاف مرزی به دلیل عدم توافق بر سر مدیریت مرز