محیط_زیست [مهندسی محیط زیست و انرژی] مجموعهای از عوامل فیزیکی خارجی و موجودات زنده که با هم در کنش هستند و بر رشدونمو و رفتار موجودات تأثیر گذارند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه CoBol
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هنرمند محیط [هنرهای تجسمی] هنرمندی که حرفۀ او پرداختن به هنر محیطی است
تَرَکخوردگی محیطی [خوردگی] شکست تُرد مادهای که بهطور طبیعی انعطافپذیر است، براثر دخالت عوامل خورندۀ محیطی
[پلیمر] فرسایش محیطی
زمینشناسی زیستمحیطی [زمینشناسی] کاربرد زمینشناسی در مسائل محیط زیست
[بهداشت] بهداشت محیط
[بهداشت] نظافت محیط - سلامت محیط
پیامد زیستمحیطی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] اثرات ناشی از برنامههای ساختوساز پردامنه و زهکشی باتلاقها و مانند آن بر محیط زیست ...
[عمران و معماری] اثر محیطی
پیامدسنجی زیستمحیطی [مهندسی محیط زیست و انرژی] روشی تحلیلی در پیشبینی اثرات احتمالی زیستمحیطی هنگامی که بخواهند طرح توسعهای را در محیط فیزیکی و اجتماعی پیرامون آن اجر ...
[آب و خاک] ارزیابی اثرات زیست محیطی