[برق و الکترونیک] بسامد میانی شنوایی بسامد میانگین حامل مدوله شده توسط سیگنال ای اف یا بسامد حامل مدوله نشده.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] مرکز خودکار را هگزینی پیام محلی که در آن پیام ورودی به صورت خودکار به یک یا چند مدار خروجی متناظر با اطلاعات کنترلی موجود در پیام هدایت می شود .
[نفت] فوران گیر دوار خودکار
[ریاضیات] مختصات گرانیگاهی، مختصات مرکز ثقل، مختصات مرکز جرم
[حقوق] در مناقصه یا مزایده شرکت کردن، پیشنهاد خرید (به قیمت معین)
[نفت] مجموع شیر فوران گیر
علوم مهندسى : بطور فضایى متمورکز شده [عمران و معماری] مرکز پر
[شیمی] مکعب مرکز پر
[شیمی] شبکه مکعبی مرکز پر
[ریاضیات] رهبری با تمرکز روی مدیر
(جانور شناسی) زنبور درودگر (زنبورهای تک زی از تیره ی anthophoridae که چوب را سوراخ می کند و در آن تخم می گذارد)، زنبورچوب سورا کن
عمران : قبرستان