تجاوز، دست اندازی، تخطی سایر معانی: دست اندازی، تخطی، تجاوز [عمران و معماری] تداخل - دست اندازی [فوتبال] تجاوز [نفت] رخنه ی تدریجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] ناحیه ی رخنه ی آب حاشیه یی
تجاوز، حمله (بدون مجوز و برخلاف تعهدات)، برتاخت، برتازش، یورش، پیشدستی (در حمله)، تهاجم، (روان شناسی) پرخاشگری، ستیزه جویی، خشونت، تعدی، تخطی، تعر، اغازپرخاش، درازدستی، بنیادجنگ [بهداشت] پر ...
تجاوز، گناه، خطا، تخلف، سر پیچی، عصیان سایر معانی: تخطی، فرا روی، معصیت، ترا رفت، ترا روی [زمین شناسی] پیشروی