[پلیمر] واکنش خود افزایشی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[پلیمر] خود چسبی
[ریاضیات] ماتریس ارمیتی [آمار] ماتریس خودالحاقی
[ریاضیات] تبدیل خودالحاقی، تبدیل ارمیتی
خود کار، اداره شونده بوسیله خویشتن، ازاد
[برق و الکترونیک] خود هم راستا، خود هم تراز
تجزیه و تحلیل خود، خودفراکافت، خودکاوی، خودشناسی، تجزیه وتحلیل خویشتن
خودستا، تعریف کننده از خود
رضامندی از خود، رضایت از خویشتن
خودگردایش [زیستشناسی - میکربشناسی] قابلیت ایجاد ساختارهایی از زیرواحدهای سازندۀ آن بیآنکه منبعی بیرونی اطلاعاتی دربارۀ نحوۀ ساخت ساختارهای اولیه ارائه دهد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
خودپسند، خود را جلو انداز، خودبیانگر
[پلیمر] خود تجمع