به خود (یا کسی دیگر) صدمه زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به خود صدمه زدن، به خود آسیب رساندن
1- راست ایستادن یا نشستن 2- سر خود را عقب کشیدن
خوداموز انگلیسی
خوش گذراندن، خوش آمدن، تمتع بردن
(عامیانه) دستپاچه شدن، (از شدت اشتیاق و هیجان) با دستپاچگی عمل کردن
1- (ماهیت و استعدادها و غیره ی) خود را یافتن 2- ... بودن، پی بردن به
[زمین شناسی] لایه های برگ سان مربوط به speleo؛ رجوع شود به shelfstone. مربوط به meta؛ لایه ها یا طبقاتی نازک و برگ مانند خصوصا ورقه های قابل جدایش سنگهای گنایسی یا متورق. مفرد: folium.
[ریاضیات] تبدیل گلفاند، مبدّل گلفاند
جواب یا توضیح قانع کننده دادن، توجیه کردن
خودعکس جمعی [عمومی] خودعکسی که با دو یا چند نفر گرفته میشود و معمولا برای آنکه نفرات بیشتری را پوشش دهد از تصویر افراد در آینه عکس گرفته میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دست بتحصیل زد، مشغول تحصیل شد