خود ارجاع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خود بخود ثبت کننده، بطور خود کار ضبط کننده
خود بخود تنظیم شونده
نسبی، نسبت بخود
[شیمی] خود همتاسازی
[شیمی] خود تکثیری
توبی نفس
منع کننده نفس، مسک کننده نفس، خوددار
خود اشکار سازی، مکاشفه نفس، افشاء افکار واحساسات شخصی [سینما] کشف نفس
معتقد بعدالت وتقوی خود
فداکاری، از خود گذشتگی
از خود راضی، سرافراز از خود (معمولا به خطا)