[شیمی] خود تفکیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم خود بخود
[نفت] سکوی جک دار
دارای شغل ازاد، ارباب خود
شغل ازاد
[برق و الکترونیک] انرژِی - خودی انرژیمعادل جرم باقی ساکن ذره - انرژی خودی الکترود 511 کیلو وات است .
تکامل نفس
احترام بنفس
[ریاضیات] خود تصحیحی
خود اشکاری، وضوح فی نفسه، بی نیازی از اثبات، بدیهیت
تحریک شده توسط جریان دینام [برق و الکترونیک] خود تحریک عمل کردن بدون منبع توان یا تحریک خارجی .
(به ویژه ماشین آلات: تنظیم کننده و برآورنده ی نیازهای خود به طور خودکار) خودتیمار