[عمران و معماری] بار بلندی [زمین شناسی] بار ارتفاع، فرازه ارتفاعی [آب و خاک] بار ارتفاعی، بلندای موقعیت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] ارتفاع دهنه ی چاه (از سطح دریا)
[برق و الکترونیک] زاویه ی فراز زاویه ی بین سطح افق و خط بالارونده ی متصل به جسم . [ریاضیات] زاویه ی فراز، زاویه ی ترفیع [نفت] زاویه ی ارتفاع
ارتفاع فشارسنجشی [مهندسی نقشهبرداری] ارتفاعی که از اندازهگیری فشار جوّی با فشارسنج به دست میآید|||متـ . ارتفاع فشارسنجی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] صعود نقطه جوش
[شیمی] ثابت صعود نقطه جوش
[ریاضیات] عرض از مبدأ
[نفت] بالاکشیدن بوش میل چهار پر
[عمران و معماری] بالا بردن سطح زمین
ارتفاع قائم [مهندسی نقشهبرداری] فاصلۀ هندسی بین زمینوار و نقطهای در امتداد خط شاقولی که از آن نقطه میگذرد
[عمران و معماری] میزان شیب عرضی
پیشرفت، ترقی، ترویج، ترفیع سایر معانی: پیشروی، پیشبرد، بهبود، سهم الارثی که در زمان حیات پدر به فرزندان می دهند، پیش قسط [ریاضیات] پیشرفت