[برق و الکترونیک] ثبت الکتروستاتیکی عمل ثبت به کمک میدان الکتروستاتیکی کنترل شونده.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] دفع الکترواستاتیکی
[برق و الکترونیک] حفاظ الکتروساتیکی صفحه ورقه، یا محفظه ی زمین شده ای که در اطراف یک وسیله یا بین دو وسیله قرار می گیرد و مانع از تأثیر میدان های الکتریکی می شود. همچنین از بر هم کنش بین مید ...
افشانش ایستابرقی [خوردگی] رنگ زدن با استفاده از دستگاهی که در آن قطرات یا ذرات بسیار ریز رنگ بهصورت باردار بر سطح قطعۀ دارای بار مخالف پاشیده و بهخوبی جذب میشوند |||متـ . ا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
رنگ زدن با استفاده از دستگاهی که در آن قطرات یا ذرات بسیار ریز رنگ بهصورت باردار بر سطح قطعۀ دارای بار مخالف پاشیده و بهخوبی جذب میشوند |||متـ . افشانش الکترواستاتیکی [خورد ...
وسیلهای که مانع از برهمکنش میدانهای الکتریکی میشود [فیزیک]