[آب و خاک] قطعات با مقاومت الکتریکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] چالزن دورانی الکتریکی (چالزنی)
[نفت] پذیرفتاری الکتریکی
رونوشت برداری برقی، رو گرفت سازی برقی، نسخه برداری برقی
[سینما] زوم با فرمان الکتریک
[عمران و معماری] بتن هادی الکتریسیته
[کامپیوتر] حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی .
[برق و الکترونیک] نوسان ساز تنظیم - الکتریکی نوسان سازی که بسامد آن را مقدار ولتاژ، جریان، یا توان تعیین می کند. تنظیم الکتریکی شامل تنظیم الکترونیکی، تنظیم گرمایی با تحریک الکترونیکی، تنظیم ...
شیمى : الکترید [شیمی] الکترید
برق رسانی سایر معانی: برق رسانی [برق و الکترونیک] الکتریکی کردن، برقی کردن
علوم مهندسى : فرسایش الکتریکى
[معدن] فلوتاسیون الکتریکی (فلوتاسیون) [زمین شناسی] الکتروفلوتاسیون در این روش حبابهای گاز لازم جهت عملیات فلوتاسیون توسط الکترولیز (جریانهای الکتریسیته ای با اختلاف پتانسیل کم) بدست می آید. ...