[نفت] بالابری الکتریکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[معدن] آتشزنه الکتریکی (آتشباری)
القای الکتریکی [فیزیک] ← جابهجایی الکتریکی
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] شدت میدان الکتریکی
[نفت] نمودار گیری الکتریکی با منحنی جانبی
چراه برق، الکتریک [عمران و معماری] روشنایی برق
[عمران و معماری] لامپ چراغ برق
[نفت] نمودار الکتریکی
گشتاور الکتریکی [فیزیک] کمیتی بُرداری برای توصیف دو بار الکتریکی هماندازه و با علامتهای مخالف که مقدارش برابر است با حاصلضرب مقدار یکی از بارها در فاصلۀ بین آنها ...
تکقطبی الکتریکی [فیزیک] بار الکتریکی متمرکز حول یک نقطه
(جراحی) سوزن برقی (برای سوزاندن بافت)
[عمران و معماری] توان برقی - قدرت الکتریکی