[برق و الکترونیک] اتصال الکتریکی نوعی تماس فیزیکی که منجر به عبور جریان بین قسمتهای رسانا می شود.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] دو قطبی الکتریکی یک زوج بار مساوی و مختلف العلامه که در فاصله ی بسیار کمی از هم قرار دارند.
[شیمی] تخلیه الکتریکی [سینما] تخلیه الکتریکی
انرژی الکتریکی [فیزیک] انرژی بار الکتریکی موجود در میدان الکتریکی
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] انرژی الکتریکی [برق و الکترونیک] انرژی الکتریکی انتگرال زمانی توان لحظه ای ورودی یا خروجی مدار یا وسیله . واحد اصلی آن وات - ساعت است.
[مهندسی گاز] ابزار وسایل الکتریکی
میدان الکتریکی [شیمی] ناحیهای از فضا که در آن بر هر بار الکتریکی ساکن نیرو وارد میشود
[شیمی] شدت میدان الکتریکی [سینما] شدت میدان الکتریکی
[برق و الکترونیک] شدت میدان الکتریکی اندازه ی بردار میدان الکتریکی - شدت میدان الکتریکی
پالایۀ الکتریکی [فیزیک] مداری که بهطور گزینشی برخی از بسامدهای جریان متناوب را عبور میدهد و بقیۀ بسامدها را تضعیف میکند |||متـ . پالایۀ موج الکتریکی electric wave filter ...
(گدازش فلزها و فرآوری کاربیدها و غیره) کوره ی برقی [عمران و معماری] کوره الکتریکی
گیتار برقی [موسیقی] گیتاری که صدای آن با ابزارهای الکترونیکی تقویت میشود