هریک ازدو، هیچ یک ازدو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هریکی، هرکدام
هیچ یک، هیچیک از این دو سایر معانی: (از دوتا) هیچکدام، هیچیک (از آن دو)، (با: nor) نه این نه آن، نه... نه...، نه حتی، همچنین نه، ... هم نه، (پس از عبارت منفی - عامیانه) من هم نه، من هم همینط ...
نه آن مرد میداند نه آن زن، این دو تن مرد وزن هیچکدام نمیدانند
نه من آنرا می بینم نه او
در هر صورت، بهر حال، بنوعی، بهرجهت سایر معانی: هر وسیله ی فرار از خطر (ولو اینکه ناخوشایند باشد)، به هر طریق، به طور سر هم بندی، شورتی وار، الکی
چه، خواه، یا، یا اینکه، یا انکه سایر معانی: مخفف:، اتاق عمل، (معمولا پس از either) یا ... یا، وگرنه، والا، در غیر این صورت، (معمولا با: whether) چه ... چه، (پس از منفی) نه ... نه، به عبارت د ...