قوانین حاکم بر کلیسا، شرعیات، قوانین شرع، قانون شرع، قانون کلیسایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راهبه، تارک دنیا، روحانی، خدا پرست، مذهبی، دین دار سایر معانی: دینی، کیشی، متدین، پارسا، خدا ترس، با وجدان، درستکار، بسیار دقیق، مصر، پافشار، وسواسی، عضو صومعه، عضو راهبه خانه، دیر نشین، خان ...