جدا، بطورجدی، بدلگرمی، باحرارت، باشوق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوستدارانه، از روی محبت
خالصانه، باشرافت سایر معانی: ارادتمند شما، مخلصشما
موقرانه سایر معانی: سنگین :بسنگینی، رسما، جدا، باایین وتشریفات، با هیبت