← پسینچوب [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
چوب درخت زنده یا درختی که تازه قطع شده و هنوز رطوبت خود را از دست نداده است [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
قطعه چوبی نازک و مخروطیشکل با طول تقریبی 45 سانتیمتر و اغلب به رنگ سفید برای رهبری سازگان |||متـ . چوب رهبر ارکستر [موسیقی]
چوبی که براثر نفوذ آبهای معدنی غالبا حاوی سیلیس به سنگ تبدیل شده است [زمینشناسی]
نوعی کفپوش داخل ساختمان بهصورت قطعات چوبی مسطح [عمومی]
پلیاستر اسید چرب که در دیوارۀ یاختۀ درونپوست و تنۀ درخت وجود دارد [زیستشناسی - علوم گیاهی]
فرایند تشکیل بافت چوبپنبهای در نتیجۀ تبدیل دیوارههای یاخته به چوب|||متـ . چوبپنبهای شدن [زیستشناسی - علوم گیاهی]
نتیجۀ فرایند چوبپنبهای شدن و تشکیل چوبپنبه|||متـ . چوبپنبه شدن [زیستشناسی - علوم گیاهی]
نوعی اجرای چوبکمانهای که در آن صوت با زدن چوب کمانه بر روی سیمها ایجاد میشود [موسیقی]
قطعهای از جنس کاغذ یا چوب یا چرم یا جز آن که برای مشخص کردن صفحۀ موردنظر در بین اوراق کتاب گذاشته میشود [علوم کتابداری و اطلاعرسانی]
نامتقارن بودن یک توزیع احتمال و نیز میزان آن [ریاضی]
چَفتهای که برونسوی آن آشکار و با درونسویش موازی یا تقریبا موازی است [معماری و شهرسازی]