سراچۀ دوسطحه [گردشگری و جهانگردی] اقامتگاهی در دو سطح یا دو طبقه که با هم مرتبط هستند
واژههای مصوب فرهنگستان
دوتایی، مضاعف، دولا، دولایی، دورشتهای، دوسمتی سایر معانی: دوبرابر، دوچندان، (تلگراف) دوسویه، (مکانیک - دارای دو یکان که همزمان یا یکجور کار می کنند) دوگانه، جفتی، رجوع شود به: duplex apartme ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آپارتمان دو طبقه
پیشانه مضاعف
[مهندسی گاز] تلمبه دوضربه ای
[برق و الکترونیک] کار دوسویه عملکرد همزمان دستگاههای فرستنده و گیرنده بدون قطع و وصل در فواصل زمانی صحبت یا گوش دادن، مانند تلفنهای معمولی. در این حالت ،برای هر جهت ارتباطی یک باند بسامدی مس ...
[کامپیوتر] چاپ دورو [نساجی] چاپ دورو - چاپ پشت و روی پارچه با یک رنگ مخصوص جهت پارچه پیراهنی
[سینما] حاشیه صدای دوتایی [اپتیک ]
[کامپیوتر] سیستم دوطرفه
مخابره دورشته ای [کامپیوتر] مخابره دو رشته ای
[برق و الکترونیک] دوسویه ساز آنتن مداری که ارسال همزمان و بدون تداخل دو فرستنده از یک آنتن را ممکن می کند .
[برق و الکترونیک] ارسال دوسویه دوکاناله روشی برای ارتباط همزمان بین دو ایستگاه با استفاده از دو کانال «آراف» که هر کدام در یک جهت عمل می کنند.