دستوزنه [ورزش] وزنهای متشکل از یک میلۀ کوتاه که وزنههای همانندی در دو سر آن بهطور ثابت یا تعویضپذیر قرار دارد و برای تقویت عضلات دست و شانه به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ابله، احمق، کله خر، خرشو سایر معانی: آدم کندذهن، تهی مغز، کالیوه، لاده، دیرآموز، کودن، کلیاوه، احمقانه رفتار کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(آدمی که هوش او برابر با 8 تا 12 ساله ها باشد - قدیمی) کودن، ادم سبک مغز وکم عقل، ادم احمق وابله
بیشعور، کله خشک سایر معانی: آدم کله خر، بی مخ، احمق، numbskull : بیشعور
سحابی سیارهنمایی در صورت فلکی روباهک که شبیه به دَمبل دیده میشود [نجوم]