دوئل کننده سایر معانی: dueller : دوئل کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آداب و رسوم دوئل کردن، اهل دوئل
[زمین شناسی] سهره اروپایی . (carduelis spinus)
جنگ تن بتن که برای حکم قطعی درباره مباحثه ای میان دوکس درگیرد
ایستادگی کردن، مانع شدن، مخالفت کردن با، مخالفت کردن، خودداری کردن از، مقاومت کردن، استقامت کردن، پایداری کردن سایر معانی: تن در ندادن، مقاوم بودن، تاب آوردن، پایدار بودن، دوام آوردن، تاوستن ...
تفریح و سرگرمی به قیمت رنج دیگران (مثل نمایش های جنگ تن به تن در روم باستان)