[سینما] تدوین صداگذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باتماس شمشیر بشانه شخصی لقب شوالیه باو اعطا کردن، تفویض مقام کردن، چرب کردن، (در سینما) فیلم را دوبله کردن [سینما] برگردانده
[سینما] نسخه دوبله
روغن چرم، عمل پیراستن سایر معانی: (چرم سازی) روغن چرم (برای نرم سازی و عایق سازی به کار می رود) (dubbing هم می نویسند)، dubbing : روغن چرم
[سینما] مدیر دوبلاژ
[سینما] تدوین کننده نوار دوبلاژ - متصدی آمیزش نهایی
[سینما] متن دوبلاژ
[سینما] سالن صدابرداری
دبه نجوم : الفا - دب اکبر علوم دریایى : دبه
شهر دوبلین (پایتخت کشور ایرلند)
شهر دوبیوک (در خاور ایالت ایوا در امریکا)
تردید ناپذیر، غیر قابل تردید، بى شبهه، مسلم