آب خوری، آب سرد کن، محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن جایگاه ابخوری، سقاخانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیلاس، فنجان
[صنایع غذایی] دوغ : ماست کم چربی که با آب رقیق شده و باشد یا ماستی که مواد جامد آن کم و چسبندگی آن آن کمتر از ماست معمولی است
رانندگی در حال مستی [اعتیاد] رانندگی درحالیکه فرد تحت تأثیر الکل است|||متـ . مسترانی
واژههای مصوب فرهنگستان
پاییدهنوشی [اعتیاد] مصرف تعدیلشدۀ الکل بهحدیکه شخص به مستی نرسد
شرب مدام، پیوسته گساری
کمنوشی [اعتیاد] نوشیدن 1 تا 13 پیمانه مشروب الکلی در ماه
(خودمانی)، شجاعت مستی (دلاوری ناشی از خوردن مشروب الکلی)، شجاعت مستانه، جراتی که ازخوردن نوشابه اید
سن قانونی [حقوق] سن قانونی، بلوغ، کبر
مست سایر معانی: (خودمانی) مست، پاتیل، مست و خراب، سیاه مست، پاتیل شده
میخانه، از این میخانه بان میخانه رفتن سایر معانی: (مخفف: public house - انگلیس) میخانه، آبجو فروشی و رستوران، عمومی، همگانی، چاپ شده، ناشر، انگلیس میخانه ادمی که از این میخانه بان میخانه برو ...
رانندگی درحالیکه فرد تحت تأثیر الکل است|||متـ . مسترانی [اعتیاد]