ساییده، مندرس، پوشیده سایر معانی: اسم مفعول: wear، کهنه، نخ نما، رنگ و رورفته، آسیب دیده (در اثر استعمال یا پوشیدن)، صدمه دیده، خسته، اسم مفعول فعل wear بکلمه مزبور رجوع شود [پلیمر] فرسوده، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخلیۀ جریان الکتریکی سازههای فلزی زیرزمینی یا غوطهور در آب در سازههای آندیتر (منفیتر)، مانند سازههای خطوط مترو [خوردگی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کاهش موجودی داری که ارزش تجاری دارد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
نوعی ریختهگری دوغابی برای ساخت قطعههای توخالی، مانند قوری، که در آن دوغاب اضافی از قالب تخلیه میشود [سراميک]
لولههای سفالی با اتصال لببهلب و طرح جناغی با عمق 300 تا 600 میلیمتر از سطح زهکشی برای تخلیۀ آب [حملونقل درونشهری ـ جادهای] ...
نوعی زهکشی سطحی که مانند زهکشی یک حوضۀ داخلی به سوی بخش مرکزی است و راهی به اقیانوس ندارد|||متـ . زهکشی درونی internal drainage||| پهنۀ زهکشی بسته closed-drainage area||| زهکشی کور blind d ...
روان شدن آب از خاک بهطور طبیعی یا با قرار دادن لولهها و مجراهای زهکش در درون خاک [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
← زهکشی بسته [علوم جَوّ]
خارج شدن مایع ازحباب کف [شیمی]