وارثه سایر معانی: بیوه زن دارای عنوان اشرافی و ملک (معمولا همراه عنوان می آید: queen dowager و یا: dowager duchess)، بیوه زنی که از شوهرش باو دارایی یا مقامی بارکرسیده باشد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مادر بزرگ، ننه بزرگ سایر معانی: نیا (مونث)، جده، مثل مادر بزرگ رفتار کردن، مادر بزرگ قانون ـ فقه : جده
مادر، رئیسه خانواده سایر معانی: گیس سفید، زن کهنسال و محترم
کدبانو، بانو، مدیره، زن خانه دار، سرپرستار، زن شوهردار سایر معانی: عاقله زن، خاتون، (بیمارستان) مدیر