اتاق دوتخته دوقلو [گردشگری و جهانگردی] اتاقی با دو تخت دونفره یا احتمالا دو تخت متوسط که یک نفر یا بیشتر آن را اشغال میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
دو رو، غیر صمیمی، ریاکار، بی صداقت سایر معانی: ناهمدل، نایکرنگ، شیله پیله دار، غیرصمیمانه، ناهمدلانه، ریاکارانه، با دو رویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حق، - لاتین سوء نیت، فکر بد
وابسته به فریسی، ریاکارانه سایر معانی: وابسته به فریسی ها (pharisee)، فریسی، زهد فروش، ریاکار، جانماز آب کش، خشکه مقدس، ریاکارانهpharisaic(al)وابسته به فریسیان، ریاکار، دورو، خشکه مقدس ...
دو سایر معانی: دو (2)، دو تا، دو عدد، زوج، جفت، (ورق بازی) دولو، خال دو، (تاس بازی) دو، عدد دو، شماره ی دو، شماره دو [برق و الکترونیک] دو [ریاضیات] دو
اتاقی با دو تخت دونفره یا احتمالا دو تخت متوسط که یک نفر یا بیشتر آن را اشغال میکند [گردشگری و جهانگردی]