بلندگوی در [قطعات و اجزای خودرو] بلندگویی که بر روی در خودرو نصب میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
بازرگانى : فروش از طریق مراجعه به خانوارها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دربان، دربازکن سایر معانی: دربان (به ویژه کسی که کارش باز کردن در و صدا زدن تاکسی و غیره است)
کفش پاک کن، حصیر یا فرش جلو در سایر معانی: پادری، کفش پاک کن (که جلو درمی اندازند)، پادری، کفش پاک کن
در، چهارچوب، باهو سایر معانی: = doorjamb، بائو، باهو
درگاه، آستانه، چوب یا آجر زیر در
زیردری آژیردار [عمومی] نوعی زیردری که بهمحض بازشدن در آژیر میکشد
بیرونی، حیاط منزل سایر معانی: حیاط خلوت، حیاط بیرونی (که در منزل به آن باز می شود)
در پشتی [رمزشناسی] برنامهای که با دور زدن روندهای عادی، امکان دستیابی به یک سامانۀ رایانهای را فراهم میسازد
جبهۀ سرد چپراه [علوم جَوّ] جبهۀ سردی که در نوار ساحلی اقیانوس اطلس در امریکای شمالی تودههوای سرد را به سوی جنوب و جنوبِغرب هدایت میکند ...
پشت در
[نفت] دریچه ی هشتی