خوار کردن، بد نام کردن سایر معانی: (قدیمی) بدنام کردن، آبروی کسی را بردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استهزاء کردن، تمسخر کردن، بکسی خندیدن سایر معانی: به باد تمسخر گرفتن، (از روی تحقیر) خندیدن به، مسخره کردن، ریشخند کردن، استهزا کردن، مچل کردن، دست انداختن