enchanted, adj•1- افسون شده، جادو شده، جادویی 2- شیدا، مفتون، شیفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
established, adj•1- به ثبوت رسیده، فرنودین، پابرجا، استاد، پایدار، برجا، استوان، محقق، 2- رسمی، برقرار
[ریاضیات] جهت های رأسی مجاور
[زمین شناسی] فیج اصطلاح رایج در ناحیه صحرا برای مسیرهای میان تلماسه ای پوشیده از ماسه.
gangetic, adj•وابسته به گنگ، گنگی
gangrenous, adj•قانقاریایی، دچار موت موضعی
gaullist, n•, adj•دوگل گرای، پیرو عقاید دوگل
gemological, gemmological, adj•وابسته به جواهرشناسی
humiliating, adj•1- تحقیر کننده، خفت آور، شرم انگیز، هاژانگیز 2- تحقیرآمیز، هاژآمیز، خفت آمیز
[زمین شناسی] سرشکنی بلوک با واحد مستقل
ingratiating, adj•1- تودل برو، خود عزیزکن، خاضع، خاشع، نرم رفتار 2- خاشعانه، خاضعانه 3- دلپسند، دلچسب، محبت انگیز، مهرانگیز
inherited, adj•ارثی، موروثی، مانداکی، برماندی